
عوامل موثر بر رشد اقتصادی00 نظر

گزیدهای از صحبتهای دکتر علی سرزعیم در سیزدهمین همایش سالانه اساتید ودانشجویان ایرانی خارج از کشور
عرصه اقتصاد، عرصه بازی جمعی ما ایرانیان است. نگرانی و توجه به عرصه اقتصاد و روند پیش رو منطقی است زیرا به سرنوشت ما و فرزندانمان ارتباط دارد. برای داشتن حدس درستی از آینده نیازمند درک و تحلیلی درست از گذشته و زمان حال هستیم. ابتدا باید عوامل موثر بر رشد اقتصادی را بشناسیم.
عوامل موثر بر رشد اقتصادی
تولید کل در اقتصاد تابعی از سرمایه، نیروی کار، تکنولوژی و بهرهوری کل عوامل تولید است. سرمایه انسانی موجب بهرهوری نیروی کار میشود و کارایی بازار مالی، بهره وری سرمایه را به دنبال دارد. سوال این است که کدام عوامل در ایران بر رشد یا عدم رشد اقتصادی موثر بودهاند؟ به نظر میرسد نیروی کار ساده و تحصیلکرده مانعی برای تولید کل و رشد اقتصادی نبوده است. هر چند این نیرو سهمی به اندازه کشورهای اینک توسعهیافته نظیر کره جنوبی نداشته اما نمیتوان آن را مانعی برای رشد اقتصادی ما دانست.
نسبت سرمایه به تولید نیز به واسطه درآمدهای نفتی قابل قبول بوده ولی این امکان وجود داشته که با جذب سرمایه خارجی بیشتر باشد، اما عملا چنین اتفاقی صورت نگرفته است. پس سرمایه مشکل جدی رشد اقتصادی ایران نبوده. مطالعه پسران، صالحی و محدث (2015) نشان داده که حتی سطح تکنولوژی در کشور به واسطه تجارت با اروپا و واردات از آنجا همسو با دنیا افزایش یافته است و تکنولوژی را نمیتوان گردنه رشد اقتصادی ایران برشمرد.
ایران از حیث موقعیت جغرافیایی مناسب، منابع طبیعی، نیروی انسانی آموزشدیده، هرم سنی جمعیت، نهادهای پشتیبان رشد (ثبت اسناد، ثبت احوال، دادگستری، پلیس، آموزش، بهداشت و...) و زیرساختها (شبکه راه آهن، جاده، تلفن و...) ظرفیت رشد اقتصادی دارد. اما سوال بزرگ این است که اگر کشور از نظر نهادههای تولید و رشد اقتصادی وضع مناسبی داشته، آیا از نظر تولید و رشد هم وضع خوبی داشته است؟ و سوال بزرگتر این است که چرا کشور با وجود منابع رشد، در عمل رشد بالا و قابل قبولی را تجربه نکردهایم؟
معرکه گفتمانهای اقتصادی
معمای رشدنیافتن با وجود منابع رشد، مهمترین سوال برای همه اقشار در ایران است. پاسخ به این سوال دغدغه اقتصاددانان و سیاستمداران بوده است. حتی میتوان گفت همه بازیگران اجتماعی ایران در پی یافتن پاسخ این پرسش هستند. ایدئولوژیها و مکاتب مختلف هم تلاش دارند پاسخ خود را به این سوال عرضه کنند. برای یافتن پاسخی برای این پرسش، در ادامه 8 تبیین مهم مطرح در این روزهای کشور را که در رسانهها، افواه کارشناسان و سطح جامعه منتشر است بررسی میکنیم.
1. تبیین مارکسیستی
تاکید بر نابرابری از خلال روابط کار؛
تاکید بر قدرت نابرابر چانهزنی کارگر و کارفرما در قرارداد کار؛
تاکید بر نقش حکومت در ایجاد اتحادیههای کارگری غیرهمسو؛
تاکید بر همسویی حکومت با کارفرمایان؛
عدم ابراز صریح مخالفت با ساز و کار بازار و ساز و کار قیمت و مالکیت شخصی.
نقاط قوت و ضعف:
بخش قابل توجهی از نیروی کار از حقوق کار بیبهرهاند؛
بخش کوچکی، از حقوق بیش از حد معقول برخوردارند؛
نابرابری در کشور بیشتر محصول توزیع است نه بازتوزیع؛
عدم توجه به بهرهوری پایین نیروی کار در کشور.
2. تبیین نهادگرایی
مخالفت با ساز و کار بازار و نظام قیمت و اصلاحات قیمتی؛
مخالفت با خصوصیسازی و کاهش مداخلات دولت در اقتصاد؛
مخالفت با دانش اقتصاد جریان اصلی با توسل به مفاهیم اقتصاد توسعه و نهادگرایی جدید؛
مخالفت با ادغام در اقتصاد جهانی و انجام اصلاحات ساختاری؛
تاکید بر اشکالات بانکداری خصوصی و نقش آن در ایجاد تورم ساختاری در کشور.
نقاط قوت و ضعف:
آزادسازی بازار سرمایه مخاطرات زیادی به همراه دارد؛
شاید در برخی خصوصیسازیها قیمتگذاری درستی انجام نشده باشد؛
بیتوجهی به ناکارایی ساز و کار دولتی و تبعات آن؛
بیتوجهی به محدودیت بودجه و تبعات سیاستهای سرکوب قیمتی.
3. تبیین ضد ایدئولوژیک
تاکید بر هزینههای نهادهای ایدئولوژیک در داخل؛
تاکید بر هزینههای اقتصادی دنبالکردن سیاست خارجی ایدئولوژیک؛
تاکید بر هزینههای گزینشهای ایدئولوژیک؛
تاکید بر منافع اقتصادی همسویی با نظام قدرت جهانی.
نقاط قوت و ضعف:
هزینههای سختگیری بیمورد در گزینشها غیرقابل انکار است؛
هزینههای خطا در سیاست خارجی غیرقابل انکار است؛
نمیتوان کل یا عمده توسعهنیافتگی را به سیاست خارجی ایدئولوژیک نسبت داد؛
سهم هزینه نهادهای ایدئولوژیک در کل بودجه کم است؛
بیتوجهی به اولویت پیوندهای منطقهای و آسیایی نسبت به پیوند با غرب.
4. تبیین دموکراسیخواهی
تاکید بر ریشههای سیاسی پدیدههای اقتصادی؛
تاکید بر تبعات اولویت وفاداری (سیاسی و ایدئولوژیک) بر کارایی؛
تاکید بر مشکلات مجلس و احاله آن به نظام گزینش شورای نگهبان؛
تاکید بر فساد و احاله آن به فقدان آزادی مطبوعات به میزان کافی؛
نقاط قوت و ضعف
نظام فعلی قانونگذاری در مجلس اشکالات جدی دارد؛
رویه گزینش شورای نگهبان قابل نقد است؛
احاله کلیه مشکلات قانونگذاری در مجلس به فیلتر شورای نگهبان منطقی نیست و ساختاری است؛
این تبیین، هزینههای دموکراسی را که بیثباتی و پوپولیسم است نادیده میگیرد.
5. تبیین انقلابی
تاکید بر نظام بانکی ربوی؛
تاکید بر فقدان روحیه جهادی در فعالیت اقتصادی؛
تاکید بر موفقیتهای کشور در عرصه موشکی و نظامی؛
تاکید بر همسونبودن نظام کارشناسی و بوروکراتیک و تکنوکراسی با اهداف انقلاب.
نقاط قوت و ضعف:
نظام بوروکراسی و تکنوکراسی اشکالاتی دارد اما لزوما اهداف مغایر ندارد.
توفیقات در عرصه نظامی قابل انکار نیست اما قابل تعمیم به کل اقتصاد نیست.
این تبیین همه مشکلات را به سطح فردی فرومیکاهد درحالیکه اصلاح نظام انگیزشی را نادیده میگیرد.
6. تبیین ضد فساد
تاکید بر پتانسل و امکانات وسیع کشور؛
تاکید بر عدم استفاده از این پتانسیلها و امکانات به واسطه فساد.
نقاط قوت و ضعف
این تبیین همه مشکلات را به سطح فردی فرومیکاهد درحالیکه اصلاح نظام انگیزشی را نادیده میگیردو
7. تبیین فرهنگگرایی
تاکید بر ویژگیهای فرهنگی نامناسب با توسعه نظیر درونگرایی شرقی، عدم اعتماد عمومی، آخرتگرایی دنیاگریزانه، عادت جمعی به تنبلی و تقدیرگرایی.
نقاط قوت و ضعف:
این تبیین، همه مشکلات را به سطح فردی و ارزشهای جمعی فرومیکاهد درحالیکه ارزشها ثابت نیستند و تغییرپذیرند (تجربه آلمان و ژاپن که روزگاری کسی ایشان را به سختکشی یا تیزهوشی نمیشناخت)
8. تبیین نئوکلاسیک
تاکید بر پیامدهای اختلال قیمتی به شکل تخصیص غیربهینه منابع.
نقاط قوت و ضعف
این تبیین همه مشکلات را به سطح فردی و ارزشهای جمعی فرومیکاهد درحالیکه ارزشها ثابت نیستند و تغییرپذیرند (تجربه آلمان و ژاپن).
تبیینهای بدیل
در گفتمانهای اقتصادی موجود در کشور به دو تبیینی که در ادامه خواهد آمد کمتر اشاره شده، اگر اصلا اشارهای شده باشد. به اعتقاد ما این تبیینها بهتر از تبیینهای دیگر مشکل و راه حل اقتصاد ایران را مطرح میکنند:
تبیین ضعف تنظیمگری
در این تبیین تاکید بر عدم شناخت نقش دولت در اقتصاد و چگونگی ایفای آن است. همچنین عدم توسعه ساز و کارهای حکمرانی به موازات توسعه نهادها (مثال نظام بانکی) روی دیگر این رویکرد است. برای مثال ساختار بانک مرکزی ایران با وجود توسعه نظام بانکی و حضور بانکهای خصوصی همچنان مانند زمانی است که تنها بانکهای دولتی در اقتصاد ایران حاضر بودند.
تبیین مبتنی بر اقتصاد سیاسی
رویکرد اقتصاد سیاسی یکی از نقاط ضعف اقتصاد ایران را عرضه کالاهای عمومی میداند. کالاهایی که عرضه آن از عهده بخش خصوصی خارج است و باید دولت این کار را بر عهده گیرد مانند سلامت یا آموزش عمومی یا امنیت. اقتصاد سیاسی همچنین توجه ما را بر نقش قیدهای اقتصاد سیاسی بر انتخابهای سرمایهگذاری جلب میکند.
بیتوجهی به جوانب پیچیده حکمرانی از سوی حاکمان
حکمرانی موضوع پیچیدهای است که نیاز به تدقیق و توجه به این پیچیدگی دارد. موضوعاتی مانند تسخیرشدگی تنظیمگر یا تعارض منافع در تصمیمگیران چیزی است که در حکمرانی باید به آن پرداخته شود. حکمرانی مطلوب همچنین با بیتوجهی به تخصصهای مرتبط با حکمرانی سازگاری ندارد. برای مثال حکمرانی سلامت خود یک موضوع تخصصی در حکمرانی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
آینده ایران چگونه است؟
اگر بازیگری سیاسی در کشور، موجب افزایش قیدهای اقتصاد سیاسی شود، آینده نامطلوبی پیش رو خواهد بود زیرا استهلاک زیرساختها و تخصیص نابهینه امکانات موجود ادامه مییابد و ما از وضع مطلوب فاصله بیشتری میگیریم. اگر بتوان در یک مسیر میانمدت قیدهای اقتصاد سیاسی را کم کرد و در عین حال توان حکمرانی را ارتقا داد میتوان عملکرد اقتصاد را به توان بالقوه آن نزدیک کرد و حتی توان بالقوه آن را افزایش داد.
نظرات ( 0 )