
تمدن نوین اسلامی و فضای مجازی؛ تنهاییها، حسرتها و تشنگیهای تمدنی00 نظر

آیا تمدن یک دستاورد تاریخی است؛ تعریف تمدن چیست؟ چرا مقام معظم رهبری به تمدن نوین اسلامی نگاه آینده گرایانه دارند؟ چالشهای مطرح شده در بیانیه دوم انقلاب کدام راهبردها را دنبال میکند؟
گزیدهای از صحبتهای دکتر عاملی در سیزدهمین همایش سالانه اساتید و دانشجویان ایرانی خارج از کشور
دکتر سید سعیدرضا عاملی
در این مجال میکوشم به چند سؤال درباره تمدن نوین اسلامی پاسخ دهم:
1. با توجه به اینکه تمدن یک پدیده پیشینی، و در واقع یک دستاورد تاریخی است، چرا مقام معظم رهبری از تمدن نوین اسلامی صحبت میکنند و در نگاه تمدنی، راهبرد آیندهگرایانه دارند؟ چرا با دقت در مطالب بیانیه گام دوم انقلاب، میبینیم که ایشان از دیروز یا چالشهای امروز، از نداشتنها و از تلخیها سخن نمیگویند، بلکه راهبردی مطرح میکنند که راهبرد اثباتی است؟
2. آیا تمدن یک امر صرفا عینی است یا پدیدهای ذهنی نیز محسوب میشود؟
3. آیا تمدن صرفا امر فیزیکی است یا در صورت عملکرد داشتن، یک پدیده مجازی نیز محسوب میشود؟
4. و اگر ابعاد مجازی دارد، مشخصه آن با نگاه به دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن نوین اسلامی چیست؟
در پاسخ به سؤال نخست و اینکه با چه راهبرد آیندهاندیشانهای، سخن از تمدن نوین اسلامی به میان آمده است، میتوان گفت تمدن برآیند یک اندیشه و عمل تمدنی است که از آن فاخربودن، برگزیدهبودن و دوستداشتنیبودن انتزاع میشود و میتواند در حرکت پایه، حوزه نوآوری اندیشهای را شکل دهد. در واقع اندیشه تمدنی متعلق به حال و آینده است که برآیند آن ساخت تمدن مطلوب است. در این خصوص، مجموع مطالعات آیندهپژوهانه را میتوان به سه رویکرد تقسیم نمود:
- آینده ممکن؛
- آینده محتمل؛
- آینده مطلوب یا هنجاری.
رویکرد ترجیحی در مطالعات ارزشگرا، آیندهپژوهی مطلوبگرا یا هنجاری است. این رویکرد، صرفنظر از شناختی که نسبت به شرایط جاری دارد، به بُعد آرمانگرایانه در آینده نیز توجه نشان میدهد. در این رویکرد، به جای فرض مقهورماندن در امکانات جاری، آیندهای آرمانی تصور میشود و سپس شرایط و الزامات حصول به آن آینده آرمانی مشخص میشود.
برای ترسیم آینده و حرکت به سمت آن، روشهای مختلفی وجود دارد که متداولترین آنها بدین قرار است:
- روندشناسی که مدلی رگرسیونی دارد؛
- شبیهسازی و سناریوپردازی؛
- روندشناسی مبتنی بر روشهای ریاضی؛
- تدوین استراتژی طراحی آینده مبتنی بر سوات: قوت و ضعفها و فرصت و تهدیدها را لحاظ کنیم و در فضای مختصاتی به آن بنگریم. اگر x و Y هر دو مثبت باشند از راهبردهای تهاجمی صحبت میشود. اگر منفی باشند راهبرد تدافعی به میان میآید و از ترکیب مثبت و منفی رویکرد محافظهکارانه استنباط میشود؛
- تدوین استراتژی برای آینده مبتنی بر چالشها؛
- طراحی آینده مطلوب و مهندسی معکوس بر مبنای روش پسنگر.
به نظر من گزینه آخر، مدل مد نظر رهبری است که آینده مطلوب را هدف میگیرد و در وهله بعدی با مهندسی معکوس برای دستیابی به آن اقدام میکند. در کنفرانسی در ژنو وزیر ارتباطات فرانسه از خستگیهایش میگفت؛ از اینکه سرعت تغییر فناوری آنها را گیج کرده است، میگفت نهایتا تصمیم گرفتهاند با آنچه که الان هست مسیر حرکت را انتخاب کنند، یعنی خطر از دست رفتن مسیر وجود دارد، اما با نگاه پسنگر خطر افتادن در چنین دامهایی وجود ندارد. مبنای فکری و اساس مفهومی روش پسنگر این است که هرگونه برنامهریزی و طرحریزی برای آینده در ذات خود پیچیده و ناشناخته است و تضمینی وجود ندارد که آینده طبق برنامهریزیهای فعلی رخ دهد. در این میان، روش پسنگر به امکانسنجی آینده مطلوب میپردازد. این روش در ارتباط با موضوعات و مسائل چندمتغیری و پیچیده و افقهای بلندمدت کاربرد دارد که در آنها ابعاد مختلف و متعدد اجتماعي و نيز نوآوري فناورانه و تغيير و تحول حضور دارند.
بنابراین تمدن نوین اسلامی، دوران ظهور امام مهدی را در نظر میگیرد و از خصیصههای آن بهره میبرد. کلمه «نوین» در اینجا به همین مسأله دلالت دارد؛ به عبارتی اسلام در مسیر تاریخی خود دچار فرسودگی شده و خواهد شد، اما اسلامی که امام زمان عرضه میکند جدید است و رویکرد پسنگر ناظر به این نگاه است.
حال باید دید تمدن و بهطور خاص، تمدن اسلامی چه ویژگیهایی دارد. اگر بخواهیم تمدن را بهصورت موجز تعریف کنیم باید گفت تمدن به معنی بروز لا اله الا الله و عبودیت الله در جامعه است. کاملترین وجه تمدنی در عمل به اسلام است. جامعه مطلوب از منظر رهبر معظم انقلاب اینگونه تبیین شده است: «جامعه اسلامی آن جامعهای است که در او عدالت بهنحو کامل استقرار داشته باشد؛ اخلاق اسلامی بهصورت گسترده در میان مردم وجود داشته باشد؛ مردمان همان ترازی را به دست بیاورند که پیامبران الهی میخواستند این تراز ساخته بشود در میان جامعه اسلامی؛ قدرتمند، شجاع، عزیز، برخوردار از مواهب زندگی و در عین حال عبد خدا؛ تسلیم اراده پروردگار. آزادی حقیقی برای یک ملت و برای یک انسان این است که اراده خودش را، همت خودش را، نیرو و توان خودش را به کار بیندازد برای بهروزی خود و آن بهروزی را در عبودیت خدا و بندگی خدا ببیند. ما دنبال این هستیم».
نکته دیگر در باب تمدن اسلامی، ایجاد انتخاب برتر است. در حقیقت تمدن نوین اسلامی منتخب مردم خواهد بود. تمدن یک امر تحمیلی نیست بلکه امری انتخابشده است. ایجاد انتخاب برتر یکی از راهکارهای مقابله با ایجاد هویتهای سردرگم و نامعین است. همچنین، اقناع فکری و پذیرش ذهنی و حسی تمدنی نقش پررنگی دارد؛ اساسا پایه و اساس تمدنی، پذیرش ذهنی است و فکر باید فکر تمدنی باشد همانطور که مقام معظم رهبری میفرمایند: «پایه اصلی تمدن، نه بر صنعت و فناوری و علم، كه بر فرهنگ و بینش و معرفت و كمال فكری انسانی است. این است كه همه چیز را برای یك ملت فراهم میكند و علم را هم برای او به ارمغان میآورد. ما در این صراط و در این جهت هستم».
پرسش دوم این بود که آیا تمدن یک امر صرفا عینی است یا یک پدیده ذهنی نیز محسوب میشود؟ اساسا چه تصویری از مفهوم تمدن وجود دارد؟ پاسخ، روشن است: تمدن برآیند امر ذهنی و عینی است. هم در مرحله نوآوری و خلاقیت و هم در مرحله دریافت و دستیافتن به «حس عضویت تمدنی»، امر تمدنی ذهنی و عینی است. این تمدن، مفهومی فاخر و هویتبخش است. هویت مجموعهای از بودن و نبودنهاست. «تمدن به نوعی منعکسکننده بودنها و نبودنهای تاریخی، ارزشهای فاخر و افتخارات بزرگ گذشته، حال و آینده یک جامعه است. تمدن از انباشتههای مؤثر و پرشکوه و در عین حال آثار برگزیده یک ملت سخن میگوید. تمدن آینه ارزش کامل زمان است. زمانی که تلاش انسان در مسیر مقصد مطلوب قرار گیرد و منشأ ظهور سرمایه ماندگار شود».
ایمان، منشاء اصلی علو تمدنی است. تمدنها از ظرفیتهای بزرگی برخوردارند که مورد اقبال عمومی قرار میگیرند. علو ایمانی و تمدنی نسبت به دشمن، بعد قهری و غلبهای دارد ولی نسبت به عموم مردم بعد اجتماعی و پذیرفتنی دارد. حالت اطمینان و آرامش مومنان که ناشی از ایمان به خدا و منزه از سستی و ترس است، خود منشأ جذبههای تمدنی است.
در اینجا لازم است به ارتباط تمدن و فرهنگ توجه شود. تمدنها عرصههای بزرگ تاریخی، جغرافیایی و حتی زبانی را شامل میشوند و به نوعی میتوان گفت، فرهنگها ذیل تمدنها قرار میگیرند. تمدنها سازنده اقلیم فرهنگی هستند که اجتماعیشدن و فرهنگیشدن جوامع در آن زیستبوم صورت میگیرد. دقت شود که با ظهور فضای مجازی و توسعه ارتباطات، لزوما مکان زندگی، اقلیم فرهنگی افراد و جوامع نیست.
نمودار: پیوند حس تمدنی و امید اجتماعی
در پاسخ به پرسش سوم باید به این مسأله پرداخت که امروزه نسبت فضای مجازی و تمدن چیست؟ میتوان گفت فضای مجازی به دلایل زیر از ظرفیتهای تمدنسازی برخوردار است:
- قابلیت فراگیر استقرار عدالت در سطوح الگوریتمی متفاوت: الگوریتم برنامهای است که آغاز تا پایان و فرایندهای بازگشت را به صورت سیستمی بیان میکند. در الگوریتم، اختلال در آن فهم و تدبیر شده است بنابراین صددرصد است. هر چند هر الگوریتم میتواند تکمیل هم شود. عدالت در فضای سیستمی تابع مقتضیات زمان و مکان نیست و بر اساس الگوریتم جلو میرود. با این نگاه، دولت الکترونیک میتواند عدالت را تعریف کند؛
- از بین بردن فاصله مرکز و پیرامون؛
- ظهور سطح جدید و خلاقانه از توان انسانی در قالب هوش مصنوعی؛
- کمکردن فاصله قوانین و مقررات با اجرا: ما حدود 12 هزار مصوبه در کشور داریم اما چقدر عمل میشود؟ اما الگوریتم اگر به میان بیاید، استبداد عمل دارد و قانون یعنی عمل؛
- تقویت ارتباطات، شبکهسازی و تبدیل سرمایه فردی به سرمایه اجتماعی: حافظه مجازی، پیوسته و ادامهدار است و در اثر پیر شدن از بین نمیرود.
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت تمدنها برآیند تعاملات بین ملتها، اقوام و گروههای متفاوت اجتماعی هستند و تمدنیشدن نیازمند فهم دیگری و تقویت فضای «باهمبودگی» است. ما در تمدن نیز با دو مقوله «تمدن» و «احساس تمدن» مواجهیم؛ احساس یک امر لزوما به معنای واقعیت آن نیست. همچنین تمدن امر پیوندزدن است و ضرورت دارد که در آن، به فهم دیگری و پیوندخوردن همگن از جنس زنبور و گل توجه شود. درون آن نیز، سطح ارتباطات سازگارانه قابل توجه است؛ از جنس ارتباطی که مثلا یک استاد اخلاق با شاگردانش میگیرد و بر آنها تأثیر میگذارد.
نمودار: فضای فیزیکی و مجازی لازم برای تحقق نسبی تمدن نوین اسلامی
حال بر اساس دیدگاه مقام معظم رهبری، مراحل پنجگانه حرکت انقلاب اسلامی تا استقرار تمدن نوین اسلامی بهصورت انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن نوین اسلامی قابل بررسی است. ما اکنون در مرحله نظام اسلامی هستیم و اگر بخواهیم از ظرفیت فضای مجازی برای استقرار دولت اسلامی بهره بگیریم میتوان از موارد زیر کمک گرفت:
- نظامهای تامینکننده حقوق فردی و اجتماعی شهروندی؛
- نظام پاسخگویی هوشمند؛
- جایگزینکردن نظام تکمرتبهای به جای نظام سلسلهمراتبی؛
- تامین بهرهوری متمایل به بینهایت؛
- تحقق دولت بدون فساد؛
- دسترسی آزاد به اطلاعات.
این ظرفیت برای استقرار جامعه اسلامی بهصورت زیر قابل طرح است:
- استقرار عدالت نظاممند؛
- رفع تبعیض و کمکننده فاصله مرکز و پیرامون- فضای بدون مزیت مکانی و جغرافیایی؛
- فراگیری الگوریتمی همکاری و همیاری مبتنی بر «بر و تقوی» و پرهیز از «گناه و ظلم»؛
- تأمینکننده عقلانیت فراگیر؛
- رشد و پیشرفت معطوف به تسهیل در امر زندگی
- اجتماعیشدن نظام حکمرانی- بهینهشدن مردمسالاری دینی.
نهایتا در حرکت به سمت تمدن اسلامی این ظرفیتها مورد نظر قرار میگیرد:
- قابلیت اجراییشدن اندیشه تمدن اسلامی در بستر قومی؛
- سرمایه علمی جهانی نظام بههمپیوسته جهانی علمی؛
- تامینکننده رفع استیلای غیر و توحیدگرایی؛
- ظرفیت فرامحلی و فرامکانی برای تحقق امت واحد اسلامی؛
- رفع اختلال ارتباطی در پرتو نظام ارتباط شبکهای؛
- توسعه فضای نوآوری اجتماعی معطوف به گرهگشایی و حل مسأله.
فضای مجازی خصوصا در صورتیکه فضای تمدنی نوین اسلامی در بستر آن شکل نگیرد، با دو چالش بزرگ مواجه است که عباتند از:
- تنهایی ناشی از کمشدن ارتباطات طبیعی: احساس تنهایی لزوما منفردبودن در یک خانه نیست، بلکه آشفتگی ناشی از بیپیوندی و بیارتباطی عمیق و معنادار با دیگران است. شاید این تنهایی را بتوان نوعی فقدان دوستی و دوستداشتهشدن تلقی نمود. روانشناسان بازتاب حاد تنهایی را خودترسی دانستهاند. در واقع خودترسی حاکی از یک ترس سازمندشده از فراموششدگی یا مورد بیمهری قرار گرفتن است.
- وصلشدن به فاضلاب فضای مجازی: در حال حاضر، بخشی از جامعه ما به آن محیط پویای فضای اینترنت که خدمات زیادی میدهد و بهعنوان مثال حس بد نظام بروکراسی را از انسان میگیرد دسترسی ندارند و در عوض به فضایی ناکارآمد و فاضلابمانند در اینترنت متصلاند.
بهعنوان نتیجهگیری کلی میتوان گفت قدرت تمدنی، منشأ استقرار جامعه اسلامی است. در این مسیر فضای مجازی به عنوان فضای نظاممند الگوریتمی، فضایی تضمینشده برای تبدیل ایده به سیستم است و توانایی تحقق عدالت اجتماعی و تبدیل ارزشهای اسلامی به خدمات قطعی را دارد.
نظرات ( 0 )