
آسیبشناسی تعامل متخصصان مهاجر در دیاسپورای ایرانی با کشور مبدأ00 نظر
.png)
گزیدهای از صحبتهای سعیده سعیدی در سیزدهمین همایش سالانه اساتید و دانشجویان ایرانی خارج از کشور
سعیده سعیدی؛ گروه مطالعات زنان پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
مهاجرت بینالمللی در کل دنیا شایع است و از این رهگذار، فرصتها و تهدیدهای مختلفی در کشور مبدأ، کشور میانی و کشور مقصد وجود دارد. در این میان مهاجرت متخصصان اهمیت بیشتری دارد چون سرمایه انسانی و ثروت ملی هستند. در این پژوهش به اقتضای موضوع، به جای کلمه «نخبگان» از واژه «متخصصان» استفاده میکنم.
ما میخواهیم این سرمایه انسانی را در دو شکل مهاجرت بررسی کنیم؛ شکل اول ناظر به مهاجرانی است که قصد برگشت ندارند و شکل دوم مربوط به مهاجرانی است که قصد بازگشت دارند. روش پژوهش کیفی است و از 10 مصاحبه اختصاصی با مدیر گروههای دانشگاههای برتر دولتی و 65 مصاحبه نیمهساختاریافته با متخصصان بازگشته به کشور ایجاد شده است. این متخصصان باید از 400 دانشگاه برتر دنیا بر اساس ردهبندی QS بوده و بازگشتشان کاملا داوطلبانه باشد. یعنی مثلا روند تغییر ارز و یا کاری و بورسیهای وادار به برگشتشان نکرده باشد و به قولی، در اوج بازگشته باشند. مدرک تحصیلیشان حداقل دکترا بوده و اولویت اولشان کار بهعنوان هیأت علمی باشد.
حال میخواهیم ببینیم از این سرمایه انسانی که رفتهاند چگونه میتوان بهره برد. چارچوب نظری پژوهش در این بخش، فراملیگرایی است که در آن، ارتباط مهاجر را با سرزمین مادریاش از طرق مختلف تحلیل میکنند. مواردی مانند رسانه، وجوه ارسالی (Remittances)، سفرهای دیداری (Visit) و مهاجران بازگشتی بهعنوان دوندگان خط مقدم (Frontier runners) در این مسیر جای میگیرند. در این میان، رمیتنس مسأله بسیار مهمی است و در حقیقت به وجوه ارسالی به کشور مبدأ برمیگردد. کشورهایی مانند افعانستان و فیلیپین، سرمایهگذاری زیادی در این زمینه کردهاند و سهم بالایی از درآمد را عاید کشور مبدأ میکنند.
موضوع بعدی، دیاسپورا است. دیاسپورا جماعتهایی هستند که سالهای طولانی دور از وطن بودهاند اما حافظه ذهنی مشترک دارند و هویت خود را با سرزمین مادری تعریف میکنند و تمایل دارند در آبادی سرزمین مادری مشارکت کنند.
واقعیت این است که ما هیچ شناختی از دیاسپورای ایرانی نداریم. درباره اینکه وضعیت مطلوب چه باید باشد، کارهایی انجام شده اما راجع به وضعیت موجود و آنچه الان هست، آگاهی و اطلاع دقیقی وجود ندارد و جای کار در این زمینه خالی است. تعداد دیاسپورای ایرانی بین 1 تا 6 میلیون برآورد شده که همین بازه عددی، حکایت از ابهام جدی در شناخت آنها دارد. دیپلماسی دیاسپورا مهم است و بسیار در سیاست خارجی کشور میزبان تاثیر دارد اما دیاسپورای علمی، میتواند ارتباط با کشور مبدأ را بهخوبی شکل دهد.
نکته بعدی ساماندهی داخل دیاسپورا است. تشکلهایی که درونشان شکل میگیرد و انسجام درونی آنها را کم و زیاد میکند، در کارایی خارجی آنها اثر زیادی دارد. مسأله مهم بعدی، انتقال هویت به نسلهای بعدی است. اگر سرمایهگذاری درستی در این زمینه صورت نگیرد، هویت به نسل بعدی منتقل نمیشود.
در مورد متخصصانی که میخواهند در اوج برگردند دلیل این بازگشت مختلف است. برخی انگیزههای عاطفی و خانوادگی دارند، بعضی دیگر نیز میخواهند به کشور ادای دین کنند، نیازی از وطن را برآورده کنند و تمایل به ساختن و آبادکردن آن دارند.
اما آیا این بازگشت، نوعی رجعت است یا دوباره با یک هجرت سر و کار داریم. مصاحبهها تماما نشان میداد که این بازگشت، نوعی هجرت است. هم خود فرد تغییر کرده و هم کشور تغییر کرده است. بهعبارتی این جایابی مجدد خودش فرایندی بسیار پرهزینه است. این هزینه، هم جنبههای مادی دارد هم جنبههای معنوی مانند سلامت روان و...
پرسش مهم دیگر این است که نگاه آموزش عالی کشور به متخصصان بازگشتی چگونه است؟ بنا بر نتایج مصاحبهها، رویکرد آموزش عالی کشور، رویکردی موقتی و کوتاهمدت است و صرفا به بهرهمندی از تخصص افراد در قالب طرح پژوهشی مشترک، سمینار، وبینار، سخنرانی و... منحصر میشود. درباره بهرهمندی بلندمدت، نتیجه صحبت با مدیر گروهها مشخص کرد با وجود نیاز گروههای دانشگاه، میزان جذب نیروی جدید پایین است و از جمله دلایل آن میتوان به مباحث مالی و بودجه، هژمونی سینیورها و گارد در مقابل موضوعات جدید اشاره کرد. این در حالی است که اسناد بالادستی ما بهشدت بر جذب و نگهداشت این متخصصان تأکید دارد اما در عمل اتفاق دیگری میافتد.
بهعنوان جمعبندی مشکلات مرتبط با متخصصان بازگشتی در بخش هیأت علمی را میتوانم در موارد زیر خلاصه کنم:
- عدم سنخیت واحد درسی داخل و خارج بهویژه در حوزه علوم انسانی؛
- نبود زیرساخت لازم در جهت فعلیتیافتن تخصص؛
- عدم انطباق تخصص با نیازهای اعلامی وزارت علوم؛
- روند ارزشیابی مدرک تحصیلی در فرایند جذب؛
- از دست دادن شبکههای حمایتی سابق که معمولا تسهیلگر ورود به دانشگاه است؛
- سؤالات کمیته علمی. برخی بندها وجود دارد که برای افراد خارج کشور امکان دریافت امتیاز آن وجود ندارد مثل عضویت در بنیاد نخبگان و اخذ جایزه؛
- سیلابس متصلب گروههای دانشگاهی و عدم امکان چانهزنی برای درس جدید.
نظرات ( 0 )