
اثرات همه گیری مهاجرت (از اثرات جهانی شدن) بر کشورهای توسعه یافته00 نظر

جهانی شدن معادلات بسیاری از پدیدههای اجتماعی را تغییر داد. بطوری که تبیین و قیاس استانداردهای زندگی، امنیت، آرامش و مطلوبیت میان کشورها، موجب شد تا افراد برای تحقق رویاهای خود اقدام به مهاجرت کنند. البته کشورهای توسعه یافته با زیرکی تمام ورود این افراد را کنترل کنند. مهاجران برای این کشورها تبدیل به عامل تولیدی کارایی شد که هم کمتر دستمزد میگیرد و هم بیشتر راضی است. تئوریهای اقتصاد کلان و نظریههای جدیدی برای تثبیت این پدیده شکل گرفت که از دل همه آنها، دستورالعملهای لازم برای کنترل مهاجران به وجود آمد.
تاثیر جهانی شدن بر مهاجرت نیروی کار
ورود به عصر جهانی شدن موجب بروز چندین تغییر اساسی در مهاجرت نیروی کار شده است. بسیاری از این تغییرات مرتبط با ظهور یک ساختار اقتصادی جهانی نوین بوده که این ساختار بر کشورهای توسعه یافته و مناطق پیرامونی تاثیر داشته است. جهانی شدن موجب تسریع گردش و توزیع کالا و خدمات و سرویسدهی در سرتاسر مرزهای کشورها و جهان شده است.
غیرقابل انکار است که از قبل جهانی شدن ملتها و مناطق به هم وابسته شدهاند اما میزان بالای جهانی شدن در عرصه اقتصادی و وابستگی اقتصادی آشکار است و جنبههای تولید و توزیع را تحت تاثیر قرار داده است. اگرچه آثار جهانی شدن در عوامل دیگر نیز مشهود است اما به اندازه تحولات اقتصادی قابل توجه نیست. بطور کلی، جهانی شدن آثاری را بر مهاجرت نیروی کار داشته است.
تغییرات در مبدا و مناطق مقصد
یکی از مهمترین آثار جهانی شدن بر مهاجرت نیروی کار، تغییر در مبدا و مقصد مهاجرت در سطح جهان است. اروپا که مبدا سنتی مهاجرت بوده به اصلیترین مقصد مهاجران بینالمللی تبدیل شده است. در سراسر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم اروپا مبدا اصلی ارسال مهاجران به مناطق دیگر جهان به ویژه به آمریکای شمالی و استرالیا بود. آمریکا در سال ۱۹۶۵ و کانادا در سال ۱۹۶۷ قوانین خود در مورد مبدا و شیوه پذیرش مهاجران را اصلاح و راه را برای ورود نیروی کار ماهر و تحصیلکرده به بازار کار این کشورها باز کردند. در دهه ابتدایی قرن ۲۱ آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین محل اصلی فرستادن مهاجران و اقیانوسیه، اروپا و آمریکای شمالی محل اصلی ورود مهاجران هستند. با این تغییرات در منبع و مقصد مهاجرت نیروی کار میتوان استدلال کرد که جغرافیای معاصر مهاجرت نیروی کار نشان دهنده جهانی شدن اقتصاد جهانی و بازار کار است که در آن تعداد زیادی از کشورهای شرکتکننده در سیستم مهاجرت جهانی دگرگون شدهاند.
تغییر هرم جمعیتی در کشورهای توسعهیافته
دیگر آثار مهم جهانی شدن به ویژه در کشورهای توسعه یافته و مهاجریذیر، کاهش میزان زاد و ولد است که این کاهش و سالخوردگی جمعیت در سطح بالایی کشورهای توسعهیافته را مجبور ساخته تا از مهاجران بینالمللی به عنوان منبع تامین نیروی کار و رشد جمعیت استفاده کنند. این فرآیند بیشتر ناشی از تغیر گسترده سبک زندگی در این کشورها و ورود گسترده زنان در عرصههای مختلف به ویژه اقتصادی است
در میان کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی نرخ زاد و ولد از دهه ۱۹۶۰ کاهشی بوده است در حالی که در کشورهای در حال توسعه این گونه نیست. در انگلستان در سال ۲۰۱۲ تعداد ۴۰۰ هزار نفر به جمعیت افزوده شده است یا در ایتالیا با وجود کاهش ۷۰ هزار نفری جمعیت بومی این کشور با توجه به ورود مهاجران، این کشور ۳۷۰ هزار نفر به جمعیتش اضافه شده است.
کاهش زادوولد به این معناست که طرفداران ورود نیروی کار از خارج تقویت شود. سالخوردگی جمعیت مشکل جمعیت شناسانه دیگری است که این امر را تحت تاثیر قرار میدهد. هرم سنی جمعیت در کشورهای جهان یکسان نیست. بطور مثال در کشورهای جهان سوم سن بخش عمدهای از جمعیت کمتر از ۱۵ سال، بخش کمی کوچکتر بین ۱۵ تا ۴۵ سال و بخش کوچکی از آن بیش از ۴۵ سال است. هرم سنی جمعیت در کشورهای صنعتی پیشرفته که دارای جمعیتی پیر هستند با هرم سنی جمعیت در کشورهای در حال توسعه که جمعیتی جوان دارند متفاوت است.
تغییر در تقاضای نیروی کار
جهانی شدن تاثیر متناقضی برای تقاضای نیروی کار داشته و فرصتهای جدید تحرک اجتماعی برای آنها که دارای دانش و دانش فنی هستند ایجاد کرده است. این مساله انواع گوناگون تقاضای نیروی کار در مکانهای مختلف ایجاد کرده است. در مناطق توسعه یافته جهان، تقاضا عمدتا برای نیروی کار ماهر مرتبط با رشد اقتصادی است در حالی که در مناطق حاشیهای که تحت تاثیر اقتصاد بازار هستند تقاضا برای نیروی کار ارزان قیمت برای تسریع بخشیدن به سرعت رشد اقتصادی است. همان طور که قبلا بیان شد مهاجرت هم تحت تاثیر رشد است و هم خود تاثیرگذار بر رشد است.
تناقض دیگری در مناطق توسعه یافته وجود دارد که قابل توجه است و ساسن آن را شهرهای جهانی می نامد. تقاضا و رشد شرکتهای خدماتی خاص در شهرهای جهانی، حرفهها و فرصتهای شغلی حرفهای ایجاد کرده اما غیررسمی شدن فعالیتهای اقتصادی در تولید و توزیع منجر به دستمزد پایین برای وابستگان به آنها شده است.
بنابراین در اثر جهانی شدن تقاضا برای نیروی کار ماهر به وسیله کشورهای مهاجر پذیر رشد یافته است. در حالی که برای نیروی کار به سمت مناطق حاشیهای تغییر جهت داده که استفاده از چنین نیروهای کاری ارزان و اقتصادی است. هر چند تقاضای ساختاری و تقاضای واقعی متفاوت است. براساس نظریههای اقتصادی، تقاضا برای نیروی کار ماهر ویژگی دائم سرمایه است. به این دلیل که در نظام سرمایهداری سرمایه ثابت و نیروی کار متغیر است.
با تغییر جهت تولید به مناطق حاشیهای تقاضا برای نیروی کار به شکل تاریخی، رشد تقاضا برای نیروی کار ماهر با سرمایهگذاری دولتها برای آموزش بالاتر به عنوان ابزاری برای اطمینان از مهارت نیروهای متقاضی همزمان شد. از جهتی دیگر، امروزه با توجه به جهانیشدن گرایشهای بسیار زیادی برای افزایش سرمایهگذاریهای خارجی در داخل کشورهای در حال رشد است که منجر به نوعی تغییر در مهاجرت نیروی کار شده است.
با توجه به سرمایهگذاریهای خارجی زیادی که در کشورهای در حال توسعه از سوی کشورهای پیشرفته انجام میشود، منجر به دستاوردهای از قبیل تاسیس شرکتهای خارجی در کشورهای میزبان هستیم که منجر به ورود مهاجران مادر نیروی کار از کشورهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه شده است.
البته تعداد مهاجران نیروی کار در این مدل قابل مقایسه با نیروی کار مهاجر ماهر و غير ماهر از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته صنعتی نیست. عامل افزایشی دیگر در مهاجرت نیروی کار اشتغال بیشتر زنان در دهه های اخیر است. در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ سهم نیروی کار زنان افزایش یافت و میزان تقاضای زنان با تحصیلات بالا با رشد ثابتی در کشورهای توسعهیافته حفظ شد. همچنین، کاهش زادوولد بدان معناست که نیروی کار تحصیل کرده ممکن است در آینده کمتر شود.
این بدان معناست که میزان افراد فارغالتحصیل داخلی در آینده کاهش خواهد داشت که این تقاضا برای نیروی کار خارجی افزایش یابد. این مساله فشاری اضافی برای کشورهای صنعتی پیشرفته ایجاد می کند تا به مهاجران به عنوان ابزاری برای حل مشکلات در مورد تأمین نیروی کار ماهر بنگرند. برای مثال بیش از ۷۰درصد از رشد نیروی کار بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۱ از مهاجران جدید بودند و تقریبا تا سال ۲۰۱۱ این رقم به نزدیک ۹۰درصد رسید
ایجاد گرایشهای متناقض در تقاضای نیروی کار و مهاجرت
جهانیشدن اقتصاد گرایشهای متناقضی در مهاجرت بینالمللی ایجاد کرده است. آن چنان که اشاره شد گسترش سرمایهداری و جهانیشدن اقتصاد به موازات آزادی بیشتر حرکتهای مرتبط با تجارت، سرمایه، واردات، صادرات، اطلاعات منجر به تشویق عمل به گسترش فعالیتها در سطح مناطق جغرافیایی به شکل نامحدود شده است.
امروزه مهاجران جذب مناطق توسعه یافته میشوند زیرا معمولا از لحاظ مادی و دستمزد مزایای مالی بیشتری در این کشورها دریافت میکنند. ناهمگونیهای منطقهای توضیح میدهند که چرا مناطق توسعه یافته از لحاظ اقتصادی نظیر آمریکای شمالی، اروپا و اقیانوسیه بیشتر مهاجرپذیر و آسیا و بیشتر مهاجر فرست هستند. کشورهای سرمایهداری از جمله آمریکا و کانادا از لحاظ اقتصادی تمایل بیشتر به ورود مهاجران ماهر دارند. انواع مختلف مهاجران دیگر که به سمت کشورهای توسعه یافته میروند نیز دلایل مشابهی دارند.
برای آنها جذب بالای کشورهای توسعه یافته همچنین موجب جذب افراد دیگری نیز میشود که در اثر فرآیندهای جهانیشدن اقتصادی و دیگر معضلات اجتماعی و اقتصادی در کشور خود به حاشیه رانده شدهاند. برای آنها در کشورهای توسعه یافته فرصتی برای بهبود شرایط زندگیشان وجود دارد حتی اگر فاقد مهارتهای آموزشی و مهارتهای فنی باشند میتوانند حتی در سطوح حاشیهای و با دستمزدهای پایینتر مشغول شوند.
بطور خلاصه، در مقایسه با امکانات محدود در کشور خود، برای آنها مهاجرت جذاب بوده حتی اگر در کشورهای مقصد وارد کارهای حاشیهای شوند. بنابر این، دو شکل مهاجرت نیروهای ماجر و غیرماهر در سطوح مختلف میتواند موجب برهم خوردن تقاضا و عرضه نیروی کار مورد نیاز شود.
ارزیابی انواع مختلف افرادی که از مرزهای ملی عبور میکنند دشوار است؛ هرچند مقایسه بین جمعیت مهاجران جهانی و پناهندگان در حال آشکار شدن است. در سال ۲۰۰۶ سازمان ملل تخمین زد که ۱۳.۵ میلیون پناهنده در سطح جهانی وجود دارد که ۸۰ درصد آنها در مناطق کمتر توسعهیافته جهان پناهنده شدهاند، اما بیش از ۶۰ درصد مهاجران در کشورهای توسعه یافته هستند.
بزرگی میزان این دو جریان جمعیتی همچنین تناقض بین روشهای متناقض که توسط کشورهای صنعتی توسعهیافته برای مهاجران خواسته یا ناخواسته اتخاذ کرده را توضیح میدهد. بسیاری از کشورها سیاست مهاجرت خود را به عنوان ابزاری برای تنظیم ورود مهاجران ماهر تنظیم میکنند. درباره ورود مهاجران، کشورها سیاستهای متفاوت و رویههای مختلفی دارند. با توجه به نیاز خود شرایط و مقرراتی را اتخاذ میکنند و با تغییر شرایط و نیازها سیاستها و قوانین و مقررات نیز تغییر میکنند.
نمونه آن، قوانین اروپا برای ورود پناهجویان است. برای بررسی این امر ابتدا باید جنبههای مهم جهانی شدن به خصوص جنبه اقتصادی را بررسی کرد و آثار آن را در مهاجرت نیروی کاری مشخص کرد. چرا که طبق بررسیها و آمارهای موجود از قبیل استناد به آمارهای منتشره سازمان ملل اولین علت بسیاری از موارد مهاجرت نیروی کار از لحاظ اقتصادی است.
نظرات ( 0 )