(1).jpg)
در جست و جوی نخبگان00 نظر

چه رویکرد تازهای نیاز است؟
به دنبال رویاهای ذهنشان، پر انرژی به هر کجا و هر ارگانی که شده باشد میروند و منتظر گوشه چشمی هستند تا با ذوق و شوق تمام هدف و قصد خود را شرح دهند؛ اما چند باری که جواب رد میشوند، ماجرای رویایشان تغییر میکند و میشود مهاجرت و نخبگان از این مرز و بوم!
بشنو از نی چون شکایت میکند!
گلایههای زیادی از اکثر دانشجویان شنیده میشود؛ گلایههایی همچون «اینجا به ما بها نمیدهند»، «مسیر را برایمان هموار نمیکنند»، «مجبور میشویم به قدری انرژی خود را صرف هموار کردن راه کنیم که هدف منحل میشود» و... اما چه کسی باید هوای دانشجویان این مرز و بوم را داشته باشد؟
نخبگان، سرمایههای این مملکت هستند و هر ایده و هدفی که برای ارتقای کشور دارند به منزله ثروتی است اندوخته؛ آیا روا است که مسئولان به خواسته سرمایههای مملکت توجه نکند و اینگونه باعث شوند که از کشور و وطنشان بگریزند و هدفشان از ماندن به مهاجرت تغییر کند؟
مدتیست که مهاجرت نخبگان باعث نگرانی مسئولان شده است و بالاخره آغاز کردهاند کاری که مدت ها قبل باید انجام میدادند. خواستهها و امکانات لازم را برای آن دسته از نخبگان و متخصصانی که رفتهاند، فراهم دیدهاند تا دوباره شوق وطن را بهانهای کنند و اظهار ندامت خود را نشان دهند و این رویه باعث شده است برخی از نخبگانی که مقیم نیستند به خاک خود بازگردند، به امید اینکه این بار حتما میزان حمایتها تغییر پیدا کرده است.
نخبگانی به نام ایران، به کام غربیها
«درهای ما به روی همهی ملتها باز است»؛ این جملهای است که روی تابلوی اعلانات دانشگاه «ام آی تی» آمریکا حک شده است؛ دعوتی زیرکانه از ثروت کشورهای جهان سوم در سایه دشمنی علنی با این کشورها! نخبگانی که به نام ایران هستند اما به کام آمریکا و اروپا تمام میشوند.
جاذبه و دافعه دو مبحثی که هر یک فصلی از گفتمان در جامعه شناسی را میطلبند، همان گزینه فرصتها و تهدیدها در مباحث سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی یک کشور محسوب میشوند در این بین نخبگان ژنهای کمیابی که بحثی جداگانه دارند، نگهداری و قانع کردن آنها برای ماندن و مقابله با ناهنجاریهای موجود تا زمانی که بدانند تغییری ایجاد نمیشود، بدون هیچ اعتراضی شبانه چمدانهای خود را میبندند.
در میانه دافعهها میتوانیم به فاصله طبقاتی زیاد، نابرابری درآمد و هزینه، بیقانونی و پارتی بازی، فرهنگکاری ناکارآمد و بیعدالتی اشاره کنیم و از جاذبههای جامعه مقصد میتوان به رفاه اجتماعی و اقتصادی، وجود فرصتهای شغلی و امنیت شغلی، و نظام آموزشی کارآمد را از گزینههای ماندن و رفتن نخبگان نام ببریم.
شریف و پلی تکنیک امیرکبیر، سکوی پرتاب مهاجرت
دانشگاههای معروف ایران از جمله شریف و پلی تکنیک دانشگاه امیرکبیر محلی برای پرورش نخبه ایرانی برای کشورهای اروپایی شدهاند. مهاجرت دردیست که درمانش را باید ریشهای جستجو کنیم؛ چه کسی پاسخگوی آسیب رو به رشد مهاجرت نخبگان خواهد بود است؟ وزارت علوم و تحقیقات؟ وزارت کار و رفاه اجتماعی؟ یا وزارت ورزش وجوانان؟ مجله نیوزویک در گزارشی از خود علل مهاجرت دانشوران و نخبگان ایرانی اینگونه مطرح کرد: « ایران با مشکلات و بیماریهای گوناگونی چون تورم مزمن، در جا زدن دستمزدها و بخش خصوصی بیبنیه ناشی از مدیریت ناکارآمد اقتصادی روبرو است. استادان به دلیل شرایط اقتصادی بد به استقبال شغل دوم رفتهاند.»
درحفظ و نگهداری نخبگان موفق عمل نکردهایم
قاسم احمدی لاشکی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در مورد مهاجرت نخبگان از کشور به خانه ملت میگوید: متاسفانه نتوانستیم شرایط را در کشور به گونهای مهیا کنیم که شاهد خروج نخبگان از کشور نباشیم. با توجه به فرمایشات رهبر انقلاب، باید تاکید داشت که نخبگان سرمایه ملی هر کشوری هستند و باید در جایی مثل بنیاد علمی نخبگان ثبت نام کنند تا بتوانیم از این سرمایه در راستای رشد و شکوفایی کشور استفاده کنیم تا شاهد خروج نخبگان از کشور نباشیم با تمام این تفاسیر اعتراف میکنیم درحفظ و نگهداری نخبگان موفق عمل نکردهایم.
نماینده مردم نوشهر و چالوس درادامه به کاهش نخبگان در جشنوارههای مختلف اشاره میکند و میگوید: با نگاهی اجمالی به جشنوارههای مختلف علمی مانند خوارزمی، مسابقات ملی و بینالمللی و المپیادهای مختلف درخواهیم یافت که امروز تعداد نخبگان کاهش پیدا کرده است، باید بپذیریم نتوانستیم از وجود نخبگان داخلی به درستی استفاده کنیم که امروز در جشنواره مختلف و المپیادها با ریزش نخبگان روبرو هستیم؛ برای حفظ و نگهداری نخبگان باید تمام شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مهیا شود حتی اگر این حفظ و پرورش نخبه برای کشور هزینه هنگفتی داشته باشد.
وی اشتغال را عمده دلیل خروج نخبگان از کشور عنوان و تاکید میکند: باید با جهان برای پیشرفت علمی نخبگان درارتباط باشیم و شرایط را برای بازگشت آنها به کشور مهیا کنیم؛ اشتغال یکی از عمده دلایلی است که باعث خروج نخبگان از کشور شده است، متاسفانه تا زمانی که شرایط برای اشتغال نخبگان مهیا نشود شاهد خروج نخبگان از کشور خواهیم بود، در طی سالهای اخیر شاهد رشد دانشجویان تربیت معلم بودهایم چرا که بعد از پایان تحصیلات تعداد زیادی از آنها جذب بازار کار میشوند؛ عمده دلیل مهاجرت نخبگان بیکاری واشتغال نیروی فعال و تحصیل کرده است.
خروج خودخواسته و ناخواسته نخبگان
احمدی ادامه میدهد: در مهاجرت نخبگان باید به دو نکته خروج نخبگان از کشور اشاره کنیم؛ این خروج خود خواسته است یا ناخواسته؟ تعداد از آنها بعد از پایان تحصیلات به کشور باز میگردند ولی به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی دوباره مجبور به مهاجرت میشوند. عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس یادآوری میکنند: اولین دغدغه جامعه پژوهشی باید بازگشت نخبگان به کشور باشد اگربخواهیم این ثروت عظیم را بازگردانیم، باید شرایط برای ورود آنها به کشور مهیا کنیم. دستگاههای مختلف اعم از دولتی یا خصوصی باید پشت این ماجرا باشند تا مانع از خروج نیروی انسانی نخبه از کشور شوند و حتی شرایط را برای بازگشت آنها به کشور مهیا کنند؛ سلمان خدادادی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، اشتغال، امنیت و امید به آینده را عامل مهاجرت ایرانیان میداند و میگوید: اگر در جامعه شرایط اشتغال، امنیت و امید آینده مهیا نباشد طبیعی است مردم آن جامعه مهاجرت میکند و پدیده مهاجرت نخبگان موضوع جدیدی نیست سالهاست نخبگان برای پیشرفت و ارتقاکاری خود و بهبود شرایط اقدام به مهاجرت میکنند، متاسفانه در کشور ما طی یک دهه گذشته شرایطی ایجاد شد که علاوه بر نخبگان مردم عادی هم برای بهبود شرایط زندگی خود شروع به مهاجرت کردند، حتی اگر این مقصد کشوری مثل ترکیه یا گرجستان باشد.
توجه ویژه به نخبگان، جلوی مهاجرت را میگیرد
نماینده مردم ملکان در مجلس شورای اسلامی در ادامه به فاجعه سقوط بوئینگ ۷۳۷ اشاره و تاکید میکند: با فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی بحث مهاجرت نخبگان از ایران دوباره داغ شد و در این بین باید به این نکته اشاره کنیم که اگر شرایط برای حضور نخبگان در کشور مهیا بود نخبگان به دلایل متفاوت کشور را ترک نمیکردند.
خدادادی در ادامه یادآوری میکند: شاخصهای متعددی برای توسعه یافتگی یک کشور در نظر گرفته میشود از علم و ثروت و منابع طبیعی گرفته تا نیروی انسانی؛ اولین شاخص توسعه یافتگی هرکشوری نیروی انسانی آن است که میتواند مولد شاخصهای دیگر توسعه یافتگی باشد به طوری که اگر این شاخص از سطح متوسط بالا رود نشان دهنده توسعه یافتگی کشور خواهد بود. سهیلا جلودارزاده نایب رییس کمیسیون اجتماعی مجلس ، مهاجرت نخبگان را اتفاق دردناکی میداند و به خانه ملت میگوید: فرار نخبگان یکی از دردناکترین اتفاقاتی است که میتواند برای یک کشور روی دهد. خروج نیرویهای متخصص در سایه بیتوجهی نهادها و سازمانهای مربوطه مهاجرت نخبگان به چند مسئله اساسی اشاره دارد؛ اشتغال و دستمزد و ارزشی که کارفرما برای نیروی کار فعال قائل میشود، همه از دلایل موثر خروج نخبگان از کشور هستند.
شایسته سالاری به جای رابطه سالاری
وی در ادامه تاکید میکند: متاسفانه در کشور ما زمانی که رابطه جای خود را به ضابطهبندی و شایسته سالاری میدهد دیگر جایی برای توجه به نخبگان و نیرویها متخصص نمیماند، در سالهای ابتدای انقلاب سازمان ها و نهادها کارمندان و نیروهای مورد نیاز خود را بر حسب شایسته سالاری انتخاب میکردند به گونهای که از بین دانشجویان اصلح هر دانشگاه اقدام به گزینش نیرویهای مورد نیاز خود میکردند اما با گذشت ۴۰ سال از انقلاب این شایسته سالاری جای خود را به رابطه سالاری داده است .
پرورش نخبه اروپایی با ژن ایرانی
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس از خروج نخبهها به عنوان خروج ژنها یاد میکند و میگوید: مهاجرت نخبگان تنها به این خروج از کشور ختم نمیشود نخبگان به عنوان ژنهای برتر در خارج از کشور تشکیل زندگی داده و در همان جا زاد و ولد میکنند و به نام آن کشور با ژن ایرانی نخبه پرورش میدهند.
وی در ادامه تاکید میکند: متاسفانه تاکنون اقدامی در راستای بازگشت نخبگان صورت نگرفته است اگر اقتصاد کشور پررونق شود و برای ورود نخبگان امتیازاتی در نظر بگیریم میتوانیم به بازگشت نخبگان امیدوار باشیم، امیدوارم در مجلس یازدهم این موضوع مورد توجه و بررسی قرار بگیرد.
اجرایی نشدن بند ۴۴ قانون اساسی
اصل ۴۴ قانون اساسی مستقیما به استفاده نکردن از ظرفیتهای کار آفرینی در کشور دارد، در بند بند این اصل به نکاتی از جمله شتاب بخشیدن به رشد اقتصادی ملی، گسترش مالکیت در سطح عموم مردم به منظور تامین عدالت اجتماعی، ارتقاء کارایی بنگاههای اقتصادی و بهرهوری منابع مالی و انسانی و فناوری، افزایش رقابتپذیری در اقتصاد ملی، افزایش سهم بخشهای خصوصی و تعاونی در اقتصاد ملی، افزایش سطح عمومی اشتغال، تشویق مردم به پسانداز و سرمایهگذاری و بهبود درآمد خانوارها، تغییر نقش دولت از مالکیت و مدیریت مستقیم بنگاهها به سیاستگذاری و هدایت و نظارت، توانمندسازی بخشهای خصوصی و تعاونی در اقتصاد و حمایت از آنها در جهت رقابت در بازارهای بینالمللی، آمادهسازی بنگاههای داخلی جهت مواجهه هوشمندانه با قواعد تجارت جهانی، توسعه سرمایه انسانی دانش پایه و متخصص و توسعه و ارتقاء استانداردهای ملی و انطباق نظامهای ارزیابی کیفیت با استانداردهای بین المللی اشاره دارد که اگر این اصل قانون اساسی به درستی اجرا میشد بدون شک امروز با رشد بی رویه فرار مغزها درکشور مواجه نبودیم.
در پایان باید بگوییم قصه هزار و یک شب فرار نخبگان و بیکاری جوانان تحصیلکرده کشور سالهاست تکرار میشود و خواهد شد با آمار و ارقام ریز و درشت بیکاری که این روزها شاهد آن هستیم و خروج هزاران نیروی نخبه از کشور فاجعهای است که باور آن سختتر از سخت است. پدیده فرار مغزها در کشورهای جهان سوم قابل کتمان نیست اما در کنار آن مسایلی همچون ماندگار شدن متخصصین و فرار ژن ها مطرح میشود، یعنی نیروی انسانی باهوشی که در خارج از کشور ماندگار شده و آنجا زاد و ولد و تولید مثل میکنند.
آنها نسلی با عنوان نخبه اروپایی را پرورش میدهند. آمارها و ارقام نشان میدهد که از هر ده نخبه ایرانی تنها سه نفر از آنها به ایران باز میگردد، این در صورتی است که در کشوری همچون ژاپن از هر ده نخبه نه نفر بعد از تحصیلات تکمیلی به کشورشان باز میگردند. نخبگان، منابع ملی با ارزشی همچون نفت و گاز و ذخایر طبیعی هستند با این تفاوت که منابع و ذخایر ملی روزی به پایان میرسد اما ژنهای باهوش سرمایه و ثروتی هستند که در اروپا تولید مثل میکنند و افزایش مییابند. به جرات میتوانیم بگوییم در کشور ما نه تنها از این منابع و ذخایر طبیعی حتی از نخبگان هم به درستی استفاده نشده و نمیشود، استفاده نکردن از هوش نخبگان در سیاستهای کلان دلیلی بر مهاجرت نخبه ایرانی است که غیر از ابراز تاسف و متاسفیم کلامی دیگر نمیشنویم.
نظرات ( 0 )