
بررسی مهمترین تغییر و تحولات مهاجرت در ایران و جهان00 نظر

بر اساس آخرین رصدهای مهاجرتی، چند صد میلیون مهاجر در اقصا نقاط دنیا حضور دارند و این جمعیت روز به روز در حال گسترش است. همزمان با این گسترش جمعیت، مسائل و مشکلات مختلف و متفاوتی نیز در حال شکلگیری است. فقر و شکاف اقتصادی میان کشورهای دنیا همچنان به عنوان یکی از اصلیترین عوامل مهاجرت، مطرح است. اما مفاهیمی مثل انتظار رشد ناگهانی مهاجرت پس از پاندمی کرونا، جذب و بهکارگیری کارکنان مراکز بهداشت و درمان و متخصصان حوزه سلامت، برنامهریزیها و استراتژیهای متفاوت کشورهای دنیا برای ایجاد جذابیت برای جذب نخبگان و سرمایه خارجی و یا بالعکس، حذف و ممانعت ورود مهاجران و تغییرات میل به مهاجرت در ایران از جمله عوامل تازهای است که در این مقاله به بررسی آن میپردازیم.
کرونا و چالشهای مطرح
شیوع ویروس کووید ۱۹ یک چالش بسیار جدی در حوزهی مهاجرت و جابهجاییهای بینالمللی به وجود آورد. نرخ مهاجرت به شدت سقوط کرد و افراد بسیاری را از تصمیم مهاجرت منصرف کرد و یا بالاجبار در نیمهی راه نگه داشت. حال با پیشبینی اکثر کارشناسان، این فنر فشرده شده و انرژی جمع شده، پس از فروکش کردن تب این همهگیری، جهش شدیدی خواهد داشت و جهان پس از کرونا، با موجهای عظیم مهاجرتی رو به رو خواهد شد.
فقر، گرسنگی، ناامنی، خشونت، بیکاری، کمبود امکانات بهداشتی و درمانی، میل به مهاجرتهای تحصیلی و سایر عواملی که تحت تاثیر کرونا بعضا تشدید هم شدهاند، احتمالا یک موج عظیم همانند مهاجرت گسترده آفریقاییها و آسیاییها در سال ۲۰۱۵ به اروپا، راه خواهد انداخت.
استراتژیهای جذب و دفع کشورهای مختلف در قبال مهاجران
کشورهای توسعهیافته، همواره به برای حفظ و پایداری رشد اقتصادی خود، به نیروی انسانی اهمیت ویژهای میدهند و حتی در خارج از مرزها، به دنبال این منابع میگردند. با توجه اهمیت استراتژیک موضوع جذب کادر درمان و پزشکی و کارکنان حوزه بهداشت در وضعیت کنونی، برخی کشورهای برنامههای مفصلی برای جذب و به نوعی واردات سرمایه انسانی از دیگر کشورها دارند. اقداماتی مانند اعطای ویزای رایگان و فراهم کردن فرصتهای شغلی متعدد نیز باعث ترغیب برخی از این افراد در کشورهای درحال توسعه همانند ایران، شده است.
البته که در این راستا برخی از کشورهای توسعه یافته مجبور به اخراج برخی مهاجران و یا برهم زدن تعادل کنونی نیروهای خارجی موجود در کشورشان شدهاند و حتی گاهی به صورت ناعادلانه، دردسرهایی را برای سایر مهاجران به وجود آوردهاند. همچنین رقابت بر سر نیروی درمانی، احتمالا در نهایت فاصلهی کشورهای مهاجرپذیر و مهاجرفرست را در زمینه بهداشت تحت تاثیر قرار خواهد داد و دردسرهای تازهای را به همراه خواهد داشت.
هم اکنون نیز با توجه به شروع تستهای واکسیناسیون در برخی کشورها، تقسیمبندی سبز و قرمزی جهانی به وجود آورده است و مردمان کشورهایی که احتمالا دسترسی محدودتری به واکسن خواهند داشت، میل زیادی به مهاجرت به سمت کشورهای سبز نشان خواهند داد. به طوریکه حتی ممکن است برخی کشورها مجبور به اجرای ممنوعیتهای جدی در پذیرش مهاجران برای مدتی طولانی شوند.
مهاجرت ایرانیان
در حال حاضر، چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ اجتماعی، در یکی از سختترین شرایط دوران معاصر کشورمان به سر میبریم. تحریمها و تکانههای شدید اقتصادی و در پی آن عدم ثبات نرخ ارز و تورم و همزمانی آن با رکود و بیکاری ناشی از پاندمی کرونا، شرایط عجیب و غریبی را رقم زده است. پیشتر، نگاهها بیشتر معطوف به خروج استعدادها و تحصیلکردگان و مهاجرت نخبگان هنری و ورزشی از کشور بوده، اما متاسفانه میل به مهاجرت در طبقههای مختلف اجتماعی و بخصوص دهکهای پایین درآمدی، به سرعت، همزمان با کرونا(!) در حال شیوع است.
در این شرایط برای درک بهتر اوضاع نیاز به یک تغییر پارادایم اساسی داریم. تا کنون غالب تحلیلها و نگرشها به این موضوع مبتنی بر پارادایم مهاجرت نخبگان و دانشجویان بوده و غالب برنامهها و سیاستهای اتخاذ شده در این راستا طرحریزی شدهاند. این پارادایم مربوط به دهههای پیشین و قرن ۲۰ بوده است و لذا با توجه به تحولات حاضر جهان، این سیاستها و برنامهها تا کنون اثربخشی کمی را به ثبت رساندهاند. رویکرد جدید مهاجرتی کنونی در سطح بینالملل، بیشتر ناظر به ((چرخش و گردش استعدادها)) است و بر این اساس نیاز به توجه و بازنگری عاجل در حوزه جابهجاییهای تحصیلی و مهاجرت استعدادها شکل گرفته است. «گردش استعدادها» که در حالت گستردهتر، از آن تحت عنوان «گردش مغزها» و یا «چرخش نخبگان» یاد میشود، اصطلاحی است که معمولاً در توصیف جابهجایی مهاجران ماهری به کار میرود که در کشورهای خارجی برای مدت معینی زندگی و کار میکنند.
از طرفی همین طور که از کاهش رتبهی کشورمان در زمینهی مهاجرفرستی خوشحال هستیم، نباید از اثرات سو این کاهش نیز غافل بمانیم. مثلا سیاستهای مهاجرتی ترامپ که در سالیان اخیر مانع از ورود دانشجویان و نخبگان به کشور ایالات متحده و ارتباط با منابع جهانی علم و فناوری شده است، میتواند زنگ خطر مهمی را به صدا در بیاورد. زنگ خطری که ترامپ با فهمیدن آن سعی در سرکوب کردنش داشت. بازگشت نخبگان تحصیلکرده به کشورهای مبدا و بهکارگیری تخصص و علمشان در راستای پیشرفت وطن، هشداری بود که ترم دریافت کرد و با وضع قوانین محدودکننده به جنگ با آن رفت. دستاوردهای عظیمی این استعدادهای بازگشته به کشور بر کسی پوشیده نیست و سیاستگذاران با توجه به رویکرد ((چرخش و گردش استعدادها)) باید به صورت هدفمند در راستای تسهیل این امر قدم بردارند.
وقتی نائب رئیس کمیسیون آموزش مجلس در اظهار نظری اعلام میکند که سالانه ۱۴۵ هزار نفر مهاجرت تحصیلی میکنند (عددی که حتی در تئوری هم توجیهپذیر نیست!)، انتظاری جز تهییج افکار عمومی، به حاشیه رفتن مسئله اصلی و ارسال پیامهای غیرواقعبینانه به جامعه نمیرود. وقتی جامعه باورمند به خروج یک طرفهی نخبگان و عدم بازگشت این استعدادها بشود، پذیرش دیگر واقعیتها و امکانات در این حوزه نیز بسیار سخت خواهد شد.
نظرات ( 0 )